از حقوق بشر تا حقوق کودک
نسخه مناسب چاپ
میلیونها سال از زندگی بشر بر روی کره زمین می گذرد. علیرغم ابهاماتی که از نظر آغاز و چگونگی شکل گیری حیات در سیاره ما وجود دارد، زندگی انسانها همیشه با تغییراتیهمراه بوده که حاصل تلاش بشر برای بهتر کردن شرایط خود در زمینه های مختلف می باشد. از آنجا که زندگی انسانها از آغاز به صورت جمعی بوده و انسان موجودی اجتماعی است، این تلاشها نیز به شکل گروهی انجام می شده است.
تلاش انسان ها برای بهبود شرایط زندگی و رفع رفع نیازهای خود در زمینه های مادی و معنوی، منطبق با ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جامعه در هر دوره ای صورت گرفته است: از شکار و کشاورزی گرفته برای رفع نیازهای مادی خود تا مبارزه برای لغو بردگی و آزادی به عنوان مهمترین نیاز معنوی انسان ها، طیف گسترده ای از این تلاشها را نشان می دهد.
این تلاش ها به ویژه در زمینه نیازهای معنوی اغلب با موانعی رو به رو بوده و هست، موانعی که گروهی از انسان ها برای حفظ منافع خود، در برابر دیگران ایجاد می کنند. نمونه مشخص آن مق.له “حقوق بشر” است که مجموعه ای از اساسی ترین حقوق انسان ها را تشکیل می دهد، حقوقی که با گذشت میلیون ها سال از زندگی بشر هنوز بسیاری از آنها تحقق نیافته است و همیشه این پرسش را در ذهن ها ایجاد میکند که چرا چنین است؟ آیا این حقوق فراتر از حد نیاز انسانهاست؟ آیا انسانها شایستگی دستیابی به این حقوق را ندارند؟ آیا درخواست این حقوق، بلند پروازانه و دور از واقعیت است؟ آیا انسان ها از بدست آوردن حقوق خود ناتوان اند؟ آیا نسبت به حقوق خود از آگاهی کافی برخوردار نیستند؟ و پرسشهای دیگری که هربار با تضییع حقوق بشر در سراسر جهان، در ذهن انسان نقش می بندد. اما هیچ یک از این دلایل، در عین حال که کم و بیش موثرند، علت واقعی تحقق نیافتن حقوق انسان ها نمی باشند و علت اصلی در ساختار جوامع انسانی نهفته است.
بدون اینکه به گذشته های دوربرگردیم، در حال حاضر، کلیه نظام های موجود در جهان، با تفاوت هایی، نظامهای طبقاتی هستند که معمولا قدرت در اختیار گروهی اندکی است که بیشترین امکانات را داراست و بر گروه کثیری که از کمترین امتیاز برخوردار است، حاکمیت خود را اعمال می کند و بدیهی است که لازمه چنین حاکمیتی، بهره کشی و کاربرد زور، خشونت، تحمیل و پایه مال کردن حقوق انسانهاست. در واقع چنین بدون توسل به این شیوه ها قادر به حفظ و پایداری خود نمی باشند و راز بقای آنها در کاربرد همین روشها و نگرشهاست.
وضعیت حقوق زنان و کودکان نیز به همین گونه است و در همین روند اجتماعی، تضییع می گردد با این تفاوت که زنان و کودکان به علت ویژگی های خود، آسیب پذیری بیشتری دارند و از ستم دوگانه ای رنج می برند به ویژه کودکان که حتی قادر به دفاع از خود نیستند و به حقوق خود آگاهی ندارند و در نتیجه حقوق آنان بیشتر پایمال می گردد. بنابراین تلاش انسان ها در راه دستیابی به حقوق خود، در نهایت، جدا از مبارزه آنها برای تغییر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و نظامهای نامطلوب نیست، ساختارهایی که از مهمترین موانع تحقق حقوق بشر به شمار میرود.
حقوق بشر در واقع نیازهایی است که انسان ها برای زیستن لازم دارند. مجموعه ای از این حقوق، در سی ماده توسط سازمان ملل در اعلامیه ای جهانی حقوق بشر گردآوری شده است تا به صورت منشور مشترکی در سراسر جهان به مورد اجرا دراید چون انسان ها، صرف نظر از تفاوت هایی که از نظر فردی و اجتماعی با یکدیگر دارند، در مورد حقوق انسانی باهم مشترکند.
حقوق بشر تمام جنبه های زندگی انسان را در بر می گرد و اگر بخواهیم محورهایی برای تقسیم بندی آن در نظر بگیریم، زمینه ای اصلی زیر را می توانیم مشخص کنیم:
- حقوقی که برای زندگی مادی و زیست انسان ها ضررورت دارد مانند حق برخورداری از خوراک، مسکن، کار، ازدواج، مراقبت های پزشکی و بهداشتی و …
- حقوق اجتماعی که مشارکت افراد را در زندگی جمعی امکان پذیر می شازد مانند حق برخورداری از امنیت اجتماعی، مشارکت در اداره امور کشور، حق دخالت در تعیین نوع نظام سیاسی جامعه خود از طریق انتخابات آزاد، تشکیل اتحادیه ها، انجمن ها و گروه های مسالمت آمیز و یا شرکت در آنها و …
- حقوق فرهنگی که رشد فکری و تکامل شخصیت انسان ها را سبب می شود مانند حق برخورداری از آموزش و پرورش، حق استفاده از اوقات فراغت به نحو مطلوب، شرکت آزادانه در زندگی فرهنگی در زمینه های هنری، علمی، فنی و … حق دسترسی آزاد به اخبار و اطلاعات فرهنگی در زمینه های مختلف بدون توجه به مرزها و …
- حقوق معنوی یا حقوقی که بدون آنها زندگی انسانی معنای اصلی خود را از دست می دهد مانند آزادی اندیشه، بیان عقیده، مذهب، منع هر نوع تبعیض بر اساس نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، ملیت و عقیده سیاسی، حق زندگی در هر کشوری به میل خود و …
- حقوقی که برای حمایت از انسان ها در زندگی فردی و اجتماعی ضروری است و باید توسط قانون تضمین گردد مانند منع هر نوع شکنجه و رفتار ظالمانه و بر خلاف شئون انسانی، منع هر نوع مداخله در زندگی خصوصی و خانوادگی افراد، حق برخورداری از حمایت قانون به طور مساوی، منع توقیف های خودسرانه، زندان و تبعید، حق دفاع از خود در محاکم صالح و …
در مورد اعلامیه جهانی حقوق بشر به نکات اساسی زیر می توان اشاره کرد:
- اعلامیه حقوق بشر بر حمایت دولت و جامعه از نهاد خانواده به عنوان رکن طبیعی و اساسی جامعه تاکید دارد و این تاکید با توجه به نقش خانواده در رشد و پرورش انسان ها، اهمیت ضروری دارد.
- اعلامیه حقوق بشر بر حمایت از مادران و کودکان به عنوان گروه های آسیب پذیر جامعه، تاکید دارد و این تاکید با توجه به ویژگی های این گروه، اهمیت اساسی دارد.
- اعلامه حقوق بشر بدون هیچ گونه تمایزی برای بهره مندی تمام انسان ها ، صرف نظر از نژاد، رنگ، جنس، ملیت، مذهب و عقیده انان تامید دارد و این تاکید با توجه به برابری انسان ها با هم، ضرورت دیگری دارد که اعلامیه حقوق بشر به آن توجه کرده است.
- اعلامیه حقوق بشر برای همه انسان ها – زن، مرد، کودک و بزرگسال – تدوین شده است اما زنان و کودکان به علت آسیب پذیری خود نیاز به توجه بیشتری دارند.
از این رو برای این دو گروه منابع دیگری نیز تهیه شده است ک هآخرین و مهمترین آنها در مورد زنان “پیمان منع هر نوع تبعیض جنسی” و برای کودکان، “پیمان جهانی حقوق کودک” می باشد.
پیمان جهانی حقوق کودک در سال 1989 میلادی در 54 ماده تدوین گردید و در سال 1990 به مرحله اجرا درامد. در حال حاضر تقریبا تمام کشورهای جهان آن را پذیرفته اند. پذیرش این پیمان در هر کشور در حکم قانون و به معنای الزام به اجرای آن است.
جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 شمسی این پیمان را پذیرفته و مجلس شورای اسلامی آن را به صورت مشروط تصویب کرده است.
مهمترین دلایلی که ضرورت تدوین پیمان نامه جهانی حقوق کودک را علاوه بر اعلامیه حقوق بشر مطرح می سازد، می توان به شرح زیر برشمرد:
- دوران کودکی در رشد و پرورش کودکان اهمیت اساسی دارد . رعایت حقوق کودکان زندگی بهتر و سالم تری را برای آنان فراهم می سازد و در نتیجه شرایط مناسب تری برای رشد و پرورش آنها آماده می شود.
- کودکان به علت ویژگی های سنی خود بسیار آسیب پذیرترند و نیاز به حمایت کافی دارند و از این رو بزرگسالان باید با وضع و اجرای قوانین مناسب و حمایت کافی از آنان رشد سالم آنان را تضمین کنند.
- کودکان با بزرگسالان از نظر کمی و کیفی تفاوت اساسی دارند و نیازها، خواست ها و ویژگی های خود را دارا هستند. از نظر حقوقی نیز این تفاوت ها وجود دارد. بنابراین کودکان برای حفظ منافع خود نیازمند به قوانین خاص خود هستند که در پیمان جهانی حقوق کودک آورده شده است.
- با توجه به اینکه مهمترین عامل توسعه هر کشور، نیروی انسانی است و از آنجا که کودکان در آینده نیروه ای فعال و سازنده جامعه خواخند بود، تلاش در راه رشد و پرورش سالم و خلاق آنان راه پیشرفت و توسعه جامعه را هموار خواهد کرد. از این رو توجه به کودکان و حمایت از آنان از وظایف مهم و دشوار دولت هاست که پیمان جهانی حقوق کودک نیز بر آن تاکید فراوان دارد.
- کودکان با بزرگسالان از نظر کمی و کیفی تفاوت اساسی دارند و نیازها، خواست ها و ویژگی های خود را دارا هستند. از نظر حقوقی نیز این تفاوت ها وجود دارد. بنابراین کودکان برای حفظ منافع خود نیازمند به قوانین خاص خود هستند که در پیمان جهانی حقوق کودک آورده شده است.
- کودکان به علت ویژگی های سنی خود بسیار آسیب پذیرترند و نیاز به حمایت کافی دارند و از این رو بزرگسالان باید با وضع و اجرای قوانین مناسب و حمایت کافی از آنان رشد سالم آنان را تضمین کنند.
مقایسه اعلامیه حقوق بشر و پیمان جهانی حقوق کودک وجوه مشترک و متفاوت این دو پیمان را به روشنی نشان می دهد و ضرورت توجه و اجرای مواد آنها را چه برای بزرگسالان و چه برای کودکان در جامعه ما مطرح می سازد. به ویژه در زمینه حقوق کودک که به نقش دولت ها در اجرای پیمان تاکید فراوان شده است و جمهوری اسلامی ایران آن را به صورت مشروط پذیرفته است. جا دارد که دولت با روشن کردن موارد مشروط خود – که میبایست در همان آغاز پذیرش روشن می شد- برای شناساندن این حقوق به مردم و مسئولان و تلاش در راه اجرای هرچه گسترده تر آن، به صورت عملی و مشخص برنامه ریزی کند زیرا کشوری می تواند مستقل، و آزاد و آباد باشد که همه افراد آن از کوچک و بزرگ از حقوق اساسی خود که لازمه رشد و تکامل انسان ها و جامعه است، برخوردار باشند.
دیدگاه خود را بنویسید: