سیر تحولی ساختارهای غیردولتی در جوامع مدنی
نسخه مناسب چاپ
ساختارهای غیردولتی سازمانهایی هستند که بر اساس نیازهای انسان ها در هر جامعه اي شکل میگیرند هر جامعه در حوزه های اقتصادی- اجتماعی دارای نیازهایی است که باید به آنها پاسخ داده شود. اصلیترین پاسخگوي این نیازها دولتها هستند زیرا همه امکانات ساختاری و سرمایه های اقتصادی و انسانی را در اختیار دارند. اما متاسفانه دولتها به دلایل مختلف به ویژه به علت غیر مردمی و غیر دمکراتیک بودن آنها، در بسیاري از موارد وظایف خویش را انجام نمیدهند و به همین علت در جوامع مدنی، ضرورت مشارکتهاي همگانی از طریق ایجاد ساختارهاي مردمی و غیردولتی در اشکال گوناگون، مطرح میگردد.
مروري کوتاه بر تاریخچه شکل گیري این ساختارها در جوامع مختلف نشان میدهد که ابتدا سازمانهاي خیریه شکل گرفتند که اصلیترین هدف آنها کمک به گروه هاي آسیب پذیر جامعه در ارتباط با نیازهاي اولیه آنان از جمله غذا، پوشاك، مسکن و … بود. این ساختارها هنوز هم در کشورهاي مختلف و حتی در سطوح بین المللی نیز وجود دارند و همچنان به کمک رسانی به مردم در ارتباط با نیازهاي اولیه زندگی، به ویژه در شرایط بحرانهاي طبیعی و اجتماعی ادامه میدهند. در مسیر تحولی جوامع مدنی، ساختارهاي دیگري به نام «سازمانهاي غیردولتی» شکل گرفتند که تفاوتهاي اساسی با خیریه ها دارند، خیریه ها بیشتر نیازهاي اولیه انسانها را برآورده میسازند و به جنبه هاي دیگر کمتر توجه دارند. سازمانهاي غیردولتی بیشتر به توانمندسازي گروههاي هدف خود، به ویژه به خانواده ها میپردازند. منظور از توانمندسازي کمک به خانواده ها به ویژه به زنان و مادران از طریق سوادآموزي، مهارت آموزي در زمینه هاي مختلف است تا بتوانند فرزندان خود را از چرخه کارهاي سازنده و براي آموزش به مدرسه بفرستند زیرا پرداختن به کار و محرومیت از تحصیل در دوران کودکی، به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی کودکان آسیب میرساند. تفاوت هاي اساسی دیگر خیریه ها با سازمان هاي غیردولتی در اهدافی است که سازمان هاي غیردولتی دارند از جمله مهمترین آنها آگاهی بخشی، مطالبه گري، دیده بانی و نظارت، مشارکت با سازمانهاي دولتی براي کاهش مشکلات مردمی است. همراه با رشد اقتصادي – اجتماعی کشورها که متاسفانه با فقر، تبعیض، فاصله طبقاتی و محرومیت گروه هاي آسیب پذیر همراه است. سازمان هاي غیردولتی براي پاسخگویی به این نیازها به ویژه در حوزه کودکان، از نظر کمی و کیفی، گسترش بیشتري پیدا کردند. این گستردگی ضرورت ایجاد ساختارهاي دیگري را مطرح کرد که مهمترین آنها ایجاد شبکه ها بود به این ترتیب شبکه ها با هدف اثربخشی بیشتر در کاهش مشکلات گروه هاي هدف در حوزه هاي مختلف از جمله کودکان، زنان، محیط زیست، آموزش و پرورش جوانان و … شکل گرفت. متاسفانه در کشور ما به دلایل گوناگون جاي خالی بسیاري از شبکه ها به ویژه در مورد کودکان که مهمترین و ارزشمندترین و در عین حال، آسیب پذیرترین سرمایه انسانی جامعه اند، بسیار خالی است.
در تعریف هاي شبکه میتوان گفت که مجموعه اي از سازمان هاي غیردولتی مرتبط است که بر اساس اهداف، برنامه ها و گروههاي هدف، شکل میگیرند. نقش و جایگاه شبکه ها را میتوان در دو سطح مورد توجه قرار داد: – نقش شبکه ها در ارتباط با سازمان هاي غیردولتی همسو با خود – نقش شبکه ها در سطح جامعه مدنی در ارتباط با سازمانهاي غیردولتی، مهمترین نقش شبکه ها به شرح زیر است: – برقراري ارتباط سازمان یافته با انجمن هاي عضو خود که میتواند منشاء تاثیرات ارزشمندي به صورت دو سویه، براي شبکه ها و انجمن ها باشد. – افزایش توانمندي انجمن ها و شبکه ها در نتیجه کاهش مشکلات آنان – در ارتباط با نقش شبکه ها در جامعه مدنی، از آنجا که شبکه ها نسبت به سازمان هاي غیردولتی در سطح گسترده تري وظایف خود را انجام می دهند، به ویژه از ارتباط با آگاهی بخشی، مطالبه گري، نظارت و … اثربخشی بیشتري براي کاهش مشکلات گروه هاي مختلف مردمی و جامعه مدنی دارند. ایجاد و گسترش شبکه ها در هر جامعه اي، براي کاهش مشکلات، یک ضرورت است ارتباط با عوامل زیر را دارد
نوع حکمرانی جامعه (دمکراتیک، دیکتاتوري و …)
میزان توسعه و پیشرفت جامعه در حوزه اجتماعی و اقتصادي
رشد کمی و کیفی سازمان هاي غیردولتی که در واقع پایه هاي اصلی ایجاد شبکه ها هستند.
مهمترین موضوعات اساسی در هر جامعه که نیاز به ایجاد شبکه دارند، به شرح زیر است: کودکان، محیط زیست، زنان، آموزش، سلامت، کودکان در شرایط دشوار امید است در کشور ما نیز شبکه هاي موجود از امکانات مناسب برخوردار شوند و راه براي ایجاد شبکه هاي جدید در ارتباط با تغییرات و نیازهاي جامعه هموار گردد.
فاطمه قاسم زاده- روانشناس کودک
دیدگاه خود را بنویسید: